ظهور نحله مینی مالیسم در دهه 1960 آمریکا به عنوان آخرین نهضت دوران مدرن در عکاسی، قرار بود زمینه ساز تحولات جدی در حوزه نگریستن و البته زیباشناسی این هنر شود. ساختارگرایی، حذف تشریفات نمایش اثر هنری و خلاصه نمایی از جمله این اهداف بودند. مکاتبی چون لومینیسم به خاطر قرابت و همسایگی زمانی با دوران تولد مینی مالیسم بیش از بقیه ادوار متاثر از خصیصه های آن در عکس های چشم انداز بودند، اما دیری نگذشت که مینی مالیسم حضور خود را حتی تا مرزهای عکاسی خیابانی نیز گستراند. وقتی به عکس های مینی مالیستیک خیابانی نگاه می کنیم در می یابیم که چه آسان، حوزه های تکنیکی و زیباشناسیک این نحله در عکاسی خیابانی خودش را به رخ می کشد.
مثلا مساله ابزار: که در عکاسی مینیمال بر اساس نیازهای عکاس صورت می گیرد و عکاس در انتخاب ابزارها دچار افراط نمی شود. یا توجه ویژه به ترکیب بندی عکس به منظور ایجاد حداکثر فشرده گی و ایجاز، و یا فراتر از این ها پرهیز از هرگونه اضافه کاری، حذر کردن از ادا اطوار در عکس، و ساده و صمیمی عکاسی کردن. در این عکاسی «صمیمیت» خصیصه مهمی است که عکاس باید احساس آن را به بیننده منتقل کند و بتواند تماشاگر را از طریق هندسه دوست داشتنی اثر به هم دلی با آن دعوت کند. کنار گذاشتن ابزارهای دست و پاگیر و جایگزین کردن گوشی های تلفن هوشمند به جای آن ها یکی از راه ها برای ایجاد این صمیمیت و رسیدن به جریان سریع تولید عکس است، به این اضافه کنیم سهولت ها و تاثیرات روانشناختی که دوربین گوشی تلفن در فضاهای اجتماعی و به طور خاص خیابان برای عکاس به ارمغان می آورد.
خب، قرار است عکس مینی مالیستیک از ساده ترین و پیش پا افتاده ترین موضوع، ترکیبی جذاب بیافریند: یک مرد، یک دیوار و یک پنجره کافی است تا چشم در ساده ترین شکل ممکن روابط عکس را کشف کند. یک فیگور و یک المان شهری در عمق تصویر، بخار حاصل از تعمیرات زیر زمینی شهری و پیرمردی خموده: عناصری که می توانند در پی تعمیم بخشی معنا به یکدیگر واقع شوند: کهولت، تغییر ماده، مرگ. در این عکاسی جزییات به شدت به چشم می آیند، چرا که ترکیب عکس خلوت است و تماشاگر به سرعت به کنکاش در سطح عکس می پردازد: مثلا انعکاس پنجره ساختمان ها یا نظم هندسی توریست ها زیر برج ایفل، و حتی شباهت مارک ماشین سیتروئن به برج ایفل، همه این ها بازیگوشی های عکس مینی مالیستیک خیابانی اند. در یکی از عکس های گونزالو هور زاویه دید بسیار بالا نسبت به حضور آدم ها در خیابان منجر به ایجاد تصویری مینی مالیستیک شده: آن جا که توریست ها در زیر برج ایفل در حال عبور و مرورند، نیک می دانیم که از اصول اولیه عکاسی انتزاعی؛ توجه به نقطه، خط و شکل است، در چنین وضعیتی است که زاویه دید، منجر به تبدیل شدن آدم ها به نقطه و سپس خط می شود. قرار دادن بخش کوچک کمانی شکل از برج ایفل در این قاب توسط گونزالو هور، واقعیت کمتری از المان شهر پاریس را تداعی می کند و باز این امری است در خدمت کمینه گرایی این عکس.
عکس های گونزالو هور از پاریس در عین استقلال و استحکام شان، بی شباهت نیستند به نگاه فرحبخش و انسان دوستانه رابر دوآنو در دهه های قبل و زیبایی شناسی خاص آندری کرتس در دهه 1930 در عکس های فرمالیستی اش از پاریس.
در همه این کارها عکاس به مثابه رهگذر کنجکاو و خلاقی که پرسه زنی و نظربازی را در شهر خوب بلد است به گشت زنی در شهر می پردازد، و در این حال کوچکترین اتفاق از نظرگاه یک عکاس مینیمالیست کافی است تا به خلق تصویری زیبا بیانجامد. عکاسی مینی مالیستیک خیابانی بر خلاف معمول، به گزارشگری نمی پردازد، این عکاسی مدیون واکنش های آنی است؛ واکنش هایی که عموما از احساس و نگاه تیزبین عکاس نشات می گیرد و به صید لحظه و صحنه می انجامد. در این عکاسی اطلاعات به حداقل خود می رسد، داستان رنگ می بازد، و برداشت های فلسفی از روابط و شرایط به حداقل خود می رسد. آدم ها در این عکاسی به موجزترین شکل ممکن در ارتباط «فضا/مکان» ی قرار می گیرند و سوبژکتیویتی به طور کامل بر صحنه و شرایط چیره می شود.
در عکاسی مینی مالیستیک خیابانی، کاندید بودن و بی هوا ثبت کردن - که یکی از خصیه های بلامنازع عکاسی سنتی خیابانی است- رنگ می بازد و نقش همیشگی خود را به انتزاع و تجرید می سپارد./ کیارنگ علایی