Review of Works

  نگاه “ملیکا مصدق” به مجموعه: وضعیت چهارم

یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که کیارنگ علایی توانسته گیلان را به گونه‌ای عکاسی کند که در آن شاهد ویژگی‌های عصر سوپرمدرنیته و نمایان شدن نامکان‌ها باشیم. او توانسته در برخی از عکس‌ها این نامکانی را به شکل ویژه‌ای تشدید کند. و ویژگی‌های سوپرمدرنیته در عصری که دور از فضای سوپرمدرنیته است را به تصویر بکشد.

تاريخ : جمعه ۱۴۰۲ ششم مرداد

  نگاه “مایکل کنا” به مجموعه: نیمه تراوا

بی تردید کیارنگ به خوبی توانسته با محیط و اجتماع گیلان ارتباطی نزدیک برقرار کند که بدون شک اگر چنین نبود وی هرگز قادر به ثبت مشاهداتی صمیمی و پر احساس نبود، زیرا اعتماد متقابل لازمه ی آشکار چنین کاری در این اندازه و کیفیت است.

تاريخ : شنبه ۱۳۹۷ هشتم ارديبهشت

  نگاه “شهریار توکلی” به مجموعه: حتی وقتی نمی دانیم

بیگ برادر

تاريخ : چهارشنبه ۱۳۹۶ هفدهم خرداد

  نگاه “نیوشا توکلیان” به مجموعه: پرده دوم اتفاق

رها شدن در گرگ و میش

تاريخ : سه شنبه ۱۳۹۵ هفدهم اسفند

  نگاه “کورش ادیم” به مجموعه: من دور بودم

نا استمراری ات

تاريخ : يكشنبه ۱۳۹۶ هفدهم ارديبهشت

  نگاه “مهدی فاضل” به مجموعه: نیمه تراوا

انتخاب کیارنگ علایی از «گیلان»، گیلانی است که گویی در زمان متوقف شده است و از تأثیرات و مظاهر زندگی امروزی، مصون مانده است. سرزمینی که ناکجاآبادِ غربتِ آدمی ست و مه آلودگیِ افق اش، قرار است وجهی اتوپیایی به خود بگیرد.

تاريخ : شنبه ۱۳۹۷ هشتم ارديبهشت

  نگاه “مهدی شهسوار” به مجموعه: حتی وقتی نمی دانیم

انسان چنان این سیاره را ساخته است که حتی عدم حضورش در مکان‌هایی که وقتی در آن‌ها می‌زیسته است، سوال برانگیز است. از طرفی ایده‌ی تسلط بر زمین او را چنان به تلاش وامی‌دارد که برای آن‌که هیچ چیزی از کنترلش خارج نشود، حتی از مکان‌های متروک و غیر مسکونی نیز غافل نمی‌شود.

تاريخ : پنجشنبه ۱۳۹۴ بيست و ششم آذر

  نگاه “علیرضا میرزایی” به مجموعه: حتی وقتی نمی دانیم

زیر نگاه بودن توسط امر تکنولوژیک (دستگاه پیشرفته امر نمادین، آنجا که زبان و نام پدر در رابطه‌ای پیوسته در جهت ویرانی سوژه ـ توهم توخالی فاعل شناسای دکارتی ـ گام برمی دارد) در عکس‌های اخیر «کیارنگ علایی» تراژیک‌ترین و هجوآمیز‌ترین روایت دلسوزی سیستم‌ها به حال و روز غم‌زده انسان معاصر است. این دوربین‌ها واجد معنایی دوگانه و متناقض‌اند. دقیقاً دیالکتیک هگلی در اینجا «تز» و «آنتی تز» را به موازات هم و به شکلی وسواسی و مشابه پیش می‌برد.

تاريخ : سه شنبه ۱۳۹۴ بيست و ششم آبان

  نگاه “مهدی فاضل” به مجموعه: پرده دوم اتفاق

«پرده ی دوم اتفاق»، پرده ی آخرِ یک روایت نیست! چیزی بیش از واگویه و نمایش است و با اینحال در پی قضاوت نیست، لایه های سطحی، مکرر و ملال آور اشیاء را کنار می زند و به دنیایی سوبژکتیو فرا میخواند.

تاريخ : شنبه ۱۳۹۷ هشتم ارديبهشت

  نگاه دکتر واقف کاشفی به تک عکس های: جایی دورتر

ورود به عكس ها با لباس استريل آیا در جستجوی راز عکس ها و تصاویر، عبور از دروازه یا غار متن های ادبی، فلسفی و علمی ضروری است؟ آن هایی که پاسخی منفی به این پرسش دارند، ضروری است بدون مطالعه این مقدمه، وارد متن تصویری نمايشگاه شوند!

تاريخ : شنبه ۱۳۹۳ بيست و ششم مهر

  نگاه “فرزاد باقرزاده” به مجموعه: پرده دوم اتفاق

هم زیستی رضایت بخش موتیف شهری و مضامین اسطوره‌ای

تاريخ : پنجشنبه ۱۳۹۵ بيست و ششم فروردين

  نگاه ابراهیم عرب بیگی به دو تک عکس کیارنگ علایی

برای بار چندم اصفهان میزبان یکی از پر تلاش ترین و موفق ترین عکاسان ایرانی است، هنرمندی که درباره خودش توصیه می کند: « در دوران به روز شدنِ سریع اطلاعات و دسترسی آسان به علوم، تشنه ی دانستن، کنار زدنِ جهل و هنرجویی مدام هستم، لذا خواهشمندم از به کار بردن کلمه نامانوس “استاد” در مورد من پرهیز فرمایید.»عکاسی که از معدود معلّمان عکاسی ایران است که هم در امر آموزش پیشرو است هم در امر تولید اثر هنری و به گفته خودش ابزارش خواه دوربین عکاسی باشد، خواه گوشی تلفن همراه یا خواه جعبه کفشی که نقش یک دوربین

تاريخ : شنبه ۱۳۹۶ هفدهم تير

  نگاه “دکتر واقف کاشفی” به مجموعه: حتی وقتی نمی دانیم

تجربه بصری دیالکتیک بین دو نگاه آيا مجموعه عکسهاي پيش رو یک تجربه بصري بديع براي مولفش بوده است؟ آيا اين مي تواند تجربه ای مشترك ميان مخاطب و مولف باشد؟ آيا نشانه شناسي تصويري در توضيح اين تجربه حرفي براي گفتن دارد؟

تاريخ : يكشنبه ۱۳۹۵ هفدهم بهمن

  نگاه “دکتر نعما روشن” به مجموعه: پرده دوم اتفاق

راه رفتن بر لبه تیـــغ

تاريخ : جمعه ۱۳۹۵ هفدهم دي

  نگاه “مهدی شهسوار” به مجموعه: پرده دوم اتفاق

موقعیت پارادوکسیکال و شاعرانه

تاريخ : چهارشنبه ۱۳۹۵ هفدهم آذر

  نگاه “مریم حسینیان” به کتاب: طبیعت زنده چند بانو

قابی پر از بانو فهرست ، عنوان كتاب را ندارد. به همين سادگي! پس بايد چراغ قوه را روشن كرد و در جستجوي طبيعت زنده چند بانو داستان ها را كاويد. ده بانو( با چشم بستن بر سايه ها و شخصيتهاي فرعي) كه مثل هم نيستند، مثل هم فكر نمي كنند و خط زندگي متفاوتي دارند از لابه لاي داستانهاي كوتاه مجموعه با دقت و چشم باز به مخاطب خيره شده اند. گاهي نگاهشان گرم است و ...

تاريخ : شنبه ۱۳۹۵ هفدهم مهر

  نگاه “محمد تاجیک” به نمایشگاه: من دور بودم

امید در پس قاب‌هایی بسیار ساده

تاريخ : شنبه ۱۳۹۵ ششم شهريور

  نگاه “ابراهیم شاکری” به نمایشگاه: من دور بودم

فارغ از ژانگولرهای مرسوم از در نمایشگاه که وارد شوی، دیوار سمت راست را که بنگری، قاب عکسی بر روی دیوار است. ادامه می‌دهی، قدم به قدم جلو می‌روی. دو، سه، چهار، پنج. به قاب بیستم که می‌رسی، عکس‌ها تمام می‌شود. نمایشگاه به آخر می‌رسد. رسیده‌ای به در ورودی که این بار در خروجی ست. دیوار سمت راستت این بار سمت چپ توست. همه چیز عکس شده است. خودت عکس شده‌ای. تمام دنیا عکس شده است. حالا می‌توانی عکس هر چیز را ببینی، چرا که یک نفر نگاهت را، زاویهٔ دیدت را، خودت را، اندکی چرخانده است. اندکی تغییر داده است.

تاريخ : سه شنبه ۱۳۹۵ بيست و ششم مرداد

  نگاه “احسان قنبری فرد” به نمایشگاه: من دور بودم

پرسه‌های نمناک آخرین نمایشگاه کیارنگ علایی در گالری شماره شش برگزار شد. در این نمایشگاه بیست عکس، در ابعاد مختلف به نمایش در آمده بود. اغلب عکس‌ها در ابعاد ۴۰ در ۶۰ سانتی‌م‌تر به نمایش در‌آمده‌ بودند و در این میانچهار عکس در ابعاد ۱۰۵ در ۷۰ و یک عکس در ابعاد ۱۳۵ در ۹۰ سانتی‌م‌تر چاپ شده بود. یک عکس دیگر در ابعاد ۶۰ در ۶۰ و دیگری در ابعاد ۴۰ در ۴۰ سانتی‌م‌تر این تنوع را کامل می‌کرد. عکسی که با دوربین تلفن همراه و در قطع مربع گرفته شده و کیفیت تصویری آن نیز تمایز زیاد میان این عکس و سایر آثار را

تاريخ : شنبه ۱۳۹۵ بيست و ششم تير

  نگاه “سمانه زارعی” به مجموعه ابر ولگرد

تصویر نمادین تنهایی و امید در این مجموعه نیز جهان به تصویر کشیده شده بسیار ساده و اشیا بسیار اندک اند. همین مینیمال بودن عکس هاست که ذهن مخاطب را درگیر استخراج معنا و مفهوم می کند. آن چه در همه عکس ها مشترک است عنصر ابر است. ابری تنها با یک قایق، ابری بالای سر یک درخت، یک گلدان و یا یک قاطر. دو کاراکتر ویژه عکس ها به خاطر فضای خالی اطرافشان و دوری شان از هم، حس تنهایی را القا می کند.

تاريخ : چهارشنبه ۱۳۹۵ بيست و ششم خرداد

  نگاه “احسان قنبری فرد” به مجموعه: پرده دوم اتفاق

واکاوی یک روایت پنهان در پرده دوم اتفاق

تاريخ : يكشنبه ۱۳۹۵ بيست و ششم ارديبهشت

  نگاه “سمانه زارعی” به مجموعه جایی دورتر

آینده دور، گذشته خاک خورده جایی دورتر؛ عنوان این مجموعه عکس مخاطب را در زمان محصور می کند، جایی دورتر در پس عکس های راز آلودش ذهن را به سمت آینده ای دور و گاه گذشته ای خاک خورده سوق می دهد و در نهایت همه چیز در مسیری به نام حال با همه ی تردیدها، ترس ها، امیدها و نا امیدی هایش قرار می گیرد.

تاريخ : چهارشنبه ۱۳۹۴ بيست و ششم اسفند

  نگاه “کاوه بغدادچی ” به مجموعه: حتی وقتی نمی دانیم

ما تحت نظر هستیم؛ حتی وقتی نمی‌دانیم دوستی می‌گفت یک‌بار از یک کار خوب و بی‌دردسر در یک اداره‌ی دولتی استعفا داده بود تنها به دلیل اینکه در اتاق کاری که بین او و چند همکار دیگرش مشترک بوده یک دوربین مداربسته نصب کرده بودند. می‌گفت از این فکر که مدام زیرنظر قرار دارد احساس ناخوشایندی داشته و همواره معذب بوده است. امروزه دوربین‌های مدار بسته که در زبان انگلیسی به آنها surveillance camera می‌گویند به عنصری عادی در زندگی روزمره‌ی ما به خصوص در فضای عمومی شهری تبدیل شده‌اند.

تاريخ : دوشنبه ۱۳۹۴ بيست و ششم بهمن

  نگاه “فرامرز عامل بردبار” به تک عکس های: یک شرجی آرام

آن‌ها دو نفر بودند! در سال‌های نه چندان دور؛ و عشقی که بین آن‌ها بود، اما حالا با هم نیستند. با مروری بر عکس‌های نمایشگاه * بدون در نظر گرفتن نام عکاس و پیشینه کاری او با عکس‌هایی مواجه می‌شویم که بسیار آرام و بدون تشریفات، ما را به مکان‌هایی می‌برند که برای مولف آثار خاطره انگیزند؛ خاطراتی که با بغضی در گلو همراه است.

تاريخ : شنبه ۱۳۹۴ بيست و ششم دي

  نگاه “رضا سیفی” به تک عکس های: یک شرجی آرام

احساسات مدفون شده در مکان‌های بی‌سکنه و رازناک همواره به علت گسست و فاصله میان عکاس به عنوان کاراکتر اندیشمند و دوربین عکاسی به عنوان وسیله‌ای مکانیکی جهت ثبت و ضبط تصویر، درک و دریافت خلاقیت مستتر در عکس برای بیننده به تعویق می‌افتد و به قول (مری پرایس) نسبت دادن “خلاقیت ” به تصویر عکاسی شده نسبت به سایر ساخته‌هایی که وابسته به دیدن هستند، برای مخاطب مشکل می‌شود.

تاريخ : پنجشنبه ۱۳۹۴ بيست و ششم شهريور

  نگاه “فرامرز عامل بردبار” به تک عکس های: جایی دورتر

جستجوی «امید» در همین نزدیکی ها در اکثر نمایشگاه های عکسی که طی چند سال اخیر برگزار شده، بحث کمیت و کیفیت (به لحاظ موضوعی) برای عکاسان به موازات هم قرار گرفته بود و این مساله به ناگاه باعث می شد که بحث کمیت به لحاظ افزایش عکس ها باعث تخریب کیفیت شود، به این معنا که توازنی بین این دو به وجود نمی آمد و در اکثر نمایشگاه ها به راحتی می شد تعداد قابل توجهی از عکس ها را کنار گذاشته و ...

تاريخ : جمعه ۱۳۹۴ بيست و ششم تير

  نگاه” سپهر خلیلی” به مجموعه: حتی وقتی نمی دانیم

دیوارهایی فرو ریخته، مناظری متروک و ویران، مرایایی که تن به فرسایش داده اند؛ در پس تمام آنها و در درون شان، چیزی در این ویرانی و فرسایش آشکار می شود که گویی پیش از آن بر ما پوشیده بوده است: دوربین مدار بسته ای که با خیرگی از این جغرافیا مراقبت می کند، به سان چشم گشوده ی ناظر. آیا مسئله ی کیارنگ علایی در مجموعه ی «وقتی حتی نمی دانیم» فاش کردن همین چشم است؟ اما آیا این چشم برای کنترل جمعیتِ حاضر نیست؟ پس متروک بودن این فضاها چگونه توجیه می شود؟ چرا حاکم باید به این ویرانه های خالی از سکنه چشم بدوز

تاريخ : شنبه ۱۳۹۴ بيست و ششم ارديبهشت

  نگاه “عمادالدین انوشیروانی” به مجموعه: حتی وقتی نمی دانیم

چه کسی می تواند هر لحظه به ما بنگرد بی آنکه متوجه اش شویم

تاريخ : سه شنبه ۱۳۹۳ بيست و ششم اسفند

  نگاه “احسان قنبری فرد” به مجموعه: حتی وقتی نمی دانیم

پرسش ها و گمانه زنی های بدبینانه بر لحظه لحظه زندگی انسان امروز گالری طراحان آزاد تهران از جمعه سوم تا پنج شنبه نهم شهریور ماه ۱۳۹۱، میهمان چشمانی بود که برای تماشای عکس های کیارنگ علایی، دفترچه خاطرات دیداری خود را به همراه آورده بودند. خاطراتی که پر بود از شاعرانگی های پیراسته و نوازشگری های نرم قابهایی که روح مخاطب را نشانه می گرفتند و دریچه ای از ناب ترین احساسات کودکانه را در برابر وی می گشودند.

تاريخ : جمعه ۱۳۹۳ بيست و ششم دي

  نگاه “علی راد” به تک عکس های: یک شرجی آرام

برش هایی کوتاه از ساده ترین انسانها و فضاهای انسانی. همه ما بسیار می نویسیم،زیاد سخن می گوییم و بسیار پند می دهیم.بهتر است که در عکاسی فقط حرفی را که باید،بزنیم (انسل ادمز)

تاريخ : دوشنبه ۱۳۹۳ بيست و ششم آبان

  نگاه “رضا سیفی” به مجموعه: حتی وقتی نمی دانیم

زیر نگاه خیره دیگری آدمي به محض حضورش در هستي همواره در حال «پاييده شدن» است.

تاريخ : يكشنبه ۱۳۹۳ بيست و ششم مرداد

  نگاه “احمد کارگران” به مجموعه: حتی وقتی نمی دانیم

قاعده این است که برای نوشتن درباره یک متن هنری، نویسنده خود را در جایگاهِ من می‌بیند اما روایت و دیدگاه‌اش را جمع می‌بندد. به این قاعده بسیاری از نوشته‌ها از ذهن فرد نویسنده یا منتقد به چشم‌ها و ذهن مخاطبان تعمیم می‌یابد. بنابراین، این نوشته نگاه من است و صریح‌تر آن‌که سلیقه و نسبت من است با یک حلقه‌ی تصویری.

تاريخ : دوشنبه ۱۳۹۳ بيست و ششم خرداد

  نگاه “حسین فدوی” به کتاب: شفا در میان ما نفس می کشد

در میان آثاری که سال 88 توسط نشر هیلا و ققوس تهران به چاپ رسیده است می توان مجموعه داستانی را یافت به نام “شفا در میان ما نفس می کشد” که نویسنده‌اش کیارنگ علایی است، کسی که جدای از داستان نویسی، فیلم و انیمیشن می سازد، کار ترجمه می کند و عکاسی هنری. از آثار سینمایی او می توان به انیمیشن “یو” اشاره کرد که در چند جشنواره خارجی نیز برنده جوایزی شده است

تاريخ : جمعه ۱۳۹۶ بيست و دوم ارديبهشت
www.kiarangalaei.com
© 2023 All Rights Reserved. Kiarang Alaei | Development By : sinam