تماشای امر قدسی

تاريخ : پنجشنبه ۱۳۹۸ سوم مرداد

تماشای امر قدسی

تاریخ نگاری عکاسی مشهد پس از انقلاب اسلامی

کیارنگ علایی



عکس: ساعد نیک ذات


نگاهم کن زائر
زمان زیادی نگاهم کن
تا برای تو جالب شوم.(1)

 
مشهد کفش هایش را پوشیده بود برای یک خیز بلند ، یک دو استقامت و یک سفر طولانی . برای پرکردن خیلی از کنده کاری هایی که روی زخمش بازمانده بود . برای آب یاری درختانی که تشنه بودند . برای چیدن موزائیک های لوزی و مربع و هشت ضلعی زیر پای عابران پیاده ، برای نو کردن اتوبوس هایی که صبح ها ، بچه های مدرسه را به کلاس شان می رساند و شب ها پدرانی که نان سنگک به دست داشتند را به خانه می آورد. مشهد داشت آماده می شد برای سرکشی به کوچه پس کوچه هایش ، احوال پرسی از خیابان هایش و عیادت از میادینی که حال خیلی هاشان خوب نبود. شهر به تکاپو برخاست. همه برخاستند و پشت کفش هایشان را بالا کشیدند. مشهد ، لباس تازه می پوشید و در این میان ، ثبت و نگهداری لباس های قدیمی شهر و تصویر دیروز مشهد ، قوت می گرفت . تصویر کت پشمی پدر که صبح زود وقتی از خانه بیرون رفت و دوباره برگشت! انگار چیزی جا گذاشته باشد. آمد جلوی آیینه و بژ سینه اش را با وسواس نصب کرد روی یقه کت پشمی اش . بژ فلزی سینه که رویش حک شده بود یا علی ابن موسی الرضا(ع) و پدر بدون آن، جایی نمی رفت.(2)
 مشهد در این سال ها تاریخ پر فراز و نشیبی را در عکاسی از سر گذرانده، جدا از جذابیت های ورود زودهنگام داگروتیپ به مشهد در همان دهه های آغازین اختراع عکاسی و حتی فارغ از عکس های مستندنگار معروف لوئیجی پشه از مقبره نادرشاه، مشهد همواره شهری مورد توجه و اقبال بوده است. شهری پر جنب و جوش که سالانه چند برابر شهروندان خود میزبان زائران و مجاوران است و این جمعیت متکثر که اغلب آنان اهالی مشهد نیستند، موجی از انرژی و جذابیت را در خیابان های مشهد ایجاد کرده است، اگرچه عکاسی خیابانی در آن با دشواری ها و محدودیت هایی بیشتر از همه شهرهای دیگر ایران روبرو است، فعالیت فرهنگی در آن دشوار است و خیلی از اتفاق های متداول فرهنگی که در اغلب شهرهای ایران به سادگی برپا می شود، این جا به ندرت اتفاق می افتد، به این دلایل توسعه عکاسی در این شهر نیز لاجرم با دشواری های زیادی همراه است. این مقاله بر آن است تا نگاهی «اجمالی» و «گذرا» داشته باشد بر جریان های تاثیر گذار عکاسی در مشهد پس از انقلاب اسلامی، طبیعتا با توجه به سبقه گسترده جریان عکاسی زیارتی و خاستگاه آن به قبل از انقلاب، در بررسی این ژانر نگارنده استثنائا به تاریخ قبل از انقلاب نیز اشاره می کند. با توجه به تعدد نام ها، جریان ها و اتفاقات عکاسی مشهد در چهار دهه اخیر تلاش نگارنده بر آن است که با رویه ای گاه شناسانه به این موضوع ورود پیدا کند و پیشاپیش از این که از این بحر طویل ممکن است سهوا نامی مغفول مانده باشد، پوزش می طلبد.
 ذکر چند نکته لازم است؛
 اول آن که: گستره نگاه این مقاله صرفا شهر مشهد است و فعالیت های عکاسی در شهرهای مجاور از جمله نیشابور، قوچان، سبزوار و... که دارای نقطه عطف هایی در عکاسی خراسان هستند، در آن به هیچ صورتی ذکر نشده است. 
دوم آن که: به جهت محدودیت حجم این مقاله از ذکر نمایشگاه های عکس انفرادی و گروهی، فعالیت لابراتوارها و کانون های صنفی در مشهد، کارگاه های و نشست ها صرف نظر شده و در جا و زمانی دیگر به آن ها خواهم پرداخت.
 سوم آن که: این مقاله فهرست اعلام نیست که به ذکر تمامی نام های عکاسی مشهد بپردازد؛ چه این که هدف و گنجایش چنین امری را ندارد و قصد آن اشاره به جریان های تاثیرگذار است نه تمامی نام ها. با این وجود و با تمام تلاش نگارنده، قطعا این مقاله کماکان دارای نقصان هایی است.
چهارم آن که: در نگارش این مقاله از هیچ منبعی جز کتاب «عکاسخانه ایام/ تالیف نسرین ترابی» در سرفصل عکاسی زیارتی بهره گرفته نشده و اطلاعات ذکر شده در آن صرفا حاصل تحقیق میدانی نگارنده است.
 پنجم آن که: با توجه به روند تاریخ نگار این مقاله و وظیفه پوشش دادن منصفانه تمامی اتفاقات تاثیر گذار و صرفا به خاطر شفافیت در تکمیل این گاه شناسی، آن جا که بخشی از این فعالیت عکاسی در مشهد متوجه حضور این حقیر بوده به صورت مختصر و با کلمه نگارنده به آن اشاره شده است. 
ششم آن که: این مقاله می تواند برای پژوهش های مفصل در حوزه تاریخ عکاسی خراسان در آینده مورد استفاده علاقه مندان و پژوهشگران قرار گیرد و نواقص آن نیز در فرصت کافی و حجمی بیشتر تکمیل گردد. 

عکس: حمید عربلین

عکاسی زیارتی

سنت عکاسی زیارتی با خیابان و داستان پیوند خورده است. جوانانی کم سن و سال با دستمزد پایین در مجاورت عکاسخانه ها عکس هایی را روی یک تخته در دست دارند و با صدای بلند زائران را فرا می خوانند. این جوانان در شیوه آموزش خانه شاگردی عموما بعدا به دستیاری عکاس و یا حتی تاسیس یک عکاسخانه مبادرت می ورزند. رسم بر آن بود که عکاسخانه ها در بازارهایی نزدیک حرم بنا شوند که پشت بام های باز (بالاخانه) به سمت حرم داشته باشد تا عکاسان با هدایت مشتری به پشت بام و در نور طبیعی روز عکسی با پسزمینه حرم مطهر ثبت کنند. این عکس ها غالبا به عنوان بخشی از آداب زیارت و تهیه آن در مشهد به عنوان یک سوغاتی قلمداد می شد. اما مکان به عنوان اصلی ترین محمل عکاسی زیارتی – به عنوان گذار از ساحتی به ساحت دیگر – در مشهد و به دلیل وجود بارگاه رضوی دستمایه ایجاد و توسعه عکاسی زیارتی شد. تاسیس عکاسخانه های مهمی چون امید توسط رضا همتیان، نصرت توسط محمد نصرت و آیریا توسط علی آیریا نخستین بارقه های توسعه جدی این عکاسی را فراهم کرد. این ژانر حدود هشتاد سال است که در مشهد به صورت یک حرفه، کار خود را انجام می دهد. یکی از جدی ترین آغازگران این ژانر مرحوم سیاح بود. ابراهیم ذهبی معروف به سیاح – او مغازه ای برای کار حرفه ای عکاسی نداشت و در پاسخ به این سوال که مغازه ات کجاست؟ می گفت: سیاح ام و جای ثابتی ندارم - اولین عکسش را در پانزده سالگی ثبت می کند؛ از دایی بزرگش – محمد حسین عالم زاده - که در نور آفتاب خوابیده بوده، دایی محمد حسین بعد که عکس چاپ شده را می بیند پی به استعداد ابراهیم می برد و به او عکاسی یاد می دهد. ابراهیم ذهبی در سال 1353 مغازه ای در فلکه حضرت مشهد و در سال 1328 فتو رکلام را با مرحوم محسن رزاقی تاسیس می کند. او که عکاس و خبرنگار روزنامه خراسان (پر مخاطب ترین روزنامه استان) بود تاثیر شگرفی بر نسل بعد از خود نیز گذاشت، به صورتی که خیلی از عکاسانی که در پارک ها و اماکن تاریخی مشهد مشغول عکاسی اند، از شاگردان او محسوب می شوند. در ژانر عکاسی زیارتی که کماکان در محدوده حرم امام رضا (ع) با استقبال خوبی روبرو است، چند عنصر اهمیت زیبایی شناسانه دارند: مهم ترین آن ها نقش پسزمینه در این عکس ها و روند رو به تغییری است که در چند دهه اخیر در مورد کارکرد پسزمینه ها صورت گرفته است. استفاده از پسزمینه از آن جا اهمیت دارد که از یک طرف الهام از سنت نقاشی را یادآور می شود و ارجاعی است به میانه قرن نوزدهم در پاریس که نقاشی های اماکن به عنوان پسزمینه در عکاسخانه ها استفاده می شد. از سوی دیگر امکان جداسازی موضوع انسانی را از اطراف خود مهیا می سازد. این پرده ها نخستین بار در عکسی از ابوالقاسم نوری در سال 1323 ه.ق دیده می شود که این قطعا قدیمی ترین پرده عکاسی حرم بارگاهی است. پرده های منقش اما از عشق آباد به مشهد وارد شدند و در آن مقطع مزین به منظره های روسی بودند. در عکس های ابراهیم ذهبی(سیاح) به کرات از این پرده ها استفاده شده است، نقاشان این پرده ها افرادی بودند که علم ها و پرچم های عاشورا را نقاشی می کردند، نقاشی های روی این پرده ها قلم گیری کافی نشده و غلظت رنگها بسیار بالا است، دلیل این امر استفاده از قلم موهای بزرگ است. در حال حاضر به جز چند نفر معدود که در مشهد، این پرده ها را هنوز در انباری عکاسخانه های خود در اختیار دارند، بقیه آتلیه ها از بنرهای چاپی دیجیتال برای قرار دادن در پسزمینه زائران استفاده می کنند و یا به صورت مونتاژ فتوشاپی اقدام به قراردادن عکسی قدیمی از ضریح و یا صحن های متبرک در پسزمینه عکس می کنند و اساسا انتخاب پرده را توسط مشتری - که خصیصه ای جدانشدنی از عکاسی زیارتی بود – کنار می زند، چرا که انتخاب پرده – و روایت مستور در آن توسط مشتری - در حقیقت انتخاب مقطع تاریخی و داستانی بود که زائر دوست داشت خود را بخشی از آن ببیند.
دومین عنصر لباس و ابزارآلات صحنه است، عموما در این عکس ها از لباس دراویش و یا لباس عربی استفاده شده است، گاهی حتی با کشکول و تبرزین. همچنین عنصر غالب در اغلب عکس ها یک مجسمه پنجاه، شصت سانتی متری آهو است که عموما با کیفیت نازلی از فایبرگلاس تولید شده و زائر با نشستن کنار آن و دست انداختن بر گردن آهو عکسی به یادگار می گیرد. این نوع استفاده از مجسمه ها و اشیا برای تجسم بخشیدن به ذهنیت و روایت تاریخی نهفته در این ابژه است. 
سومین عنصر استفاده از نور است، در ابتدا از نور طبیعی و سپس از فلش های مصنوعی سیار استفاده شد. اولین عکس های زیارتی سیاه و سفید بودند اما دو عکاس خلاق در مشهد به نام های زنده یاد «همتیان» و «تفقدی» با بداعت روی عکس های سیاه و سفید رنگ آمیزی انجام می دادند. سال ها بعد و در دهه 40 از تکنیک کلاژ و دبل اکسپوز نیز استفاده شد، تکنیک استفاده شده در این عکس ها نوآورانه و بدوی بود؛ ابتدا روی دهانه لنز با یک مقوا ماسکی را درست می کردند و از داخل آن زائر را مقابل پرده ای تک رنگ عکاسی می کردند، سپس بر خلاف ماسک قبلی، ماسک دیگری ساخته و روی لنز می گذاشتند و بقیه عکس را از یک کارت پستال عکس حرم دوباره عکاسی می کردند، به این طریق دبل اکسپوزی اتفاق می افتاد که زائر خودش را چسبیده و متصل شده به تصویری کارت پستالی و آرمانی از حرم می دید. 
بداعت های دیگری نیز وجود داشت که الزاما همه گی موفق نبودند، مثل استفاده از سه بار اکسپوز روی فیلم 120 و ایجاد سه تصویر نامنظم در ابعاد و مقیاس مختلف از زائر.
در سال 1319 رسول عربلین که پدرش نیز نقاشی کاشی کاری های صحن نو و صحن سقاخانه حرم مطهر را قلم زده است، کار عکاسی زیارتی را در مشهد رسما آغاز می کند. علاقه وافر پسر رسول به نام «حمید عربلین» باعث می شود او درس را رها کرده و در کنار پدر و با یک دوربین فوری شروع به عکاسی زیارتی کند. حاصل 40 سال استمرار حمید عربلین در این ژانر، صدها عکس زیارتی است که در قالب های مختلف و با دوربین های مختلف تهیه شده است. او که از سال 1336 وارد کار عکاسی زیارتی می شود، بعدها در جریان پیروزی انقلاب اسلامی ده ها عکس متفاوت از انقلاب در خیابان های مشهد ثبت می کند و یکی از پایه های عکاسی مستند در مشهد محسوب می شود. 

عکس: علی اصغر ناصری مهر 
 
عکاسی زیارتی پس از این با گسترش عکاسی مکان نگارانه در دهه های 50 و 60 توسعه پیدا کرد و کیفیت های تکنیکی قابل توجهی نیز به آن افزوده شد. تلاش های مکرر و موفق اصغر خوشرو، محمد رضا لطفی، امیر حسین صفرلی، محمد ناصری مهر و..... در این دهه ها منجر به ثبت مناظری از حرم از بدیع ترین زوایا و زمان ها شد. محمد رضا لطفی عکس هایی از حرم مطهر رضوی در ساعت و شرایطی تولید کرده است که امکان تکرار تا چندین دهه بعد، از جهت اتفاقات نجومی مطلقا ندارد، یا با دشواری های تمام از میادین منتهی به حرم، عکس هایی را ثبت کرده که انعکاس حرم در آب موجود در میادین به شکل متفاوتی ثبت شود. محمد رضا لطفی علاوه بر ریاست هیات مدیره انجمن عکاسان خراسان رضوی یکی از فعال ترین عکاسان اماکن مذهبی است، او بیش از 30 هزار عکس از اماکن مذهبی جهان دارد و بزرگترین مجموعه دار حرم امام رضا(ع) محسوب می شود.
در این میان جا دارد به «حسن توکلی» و نقش او به عنوان یک عکاس آماتور و عاشق در ثبت عکس های اسنادی از حرم مطهر اشاره کنم. حسن توکلی از آن دسته عکاسانی است که تکنیک و زبان بصری آثارش مستیقما از شخصیت فردی او سرچشمه می گیرد. آن قدر خالص و یکدل که در مناسبات اجتماعی به حضرت رضا "ارباب" می گوید و اول و آخر هر سخنش پشتیبانی عاشقانه ارباب را گوشزد می کند و خیر و برکت زندگی و موفقیت هنری اش را فقط مدیون خواست ارباب می داند. برای کنکاش بیشتر و واکاوی شخصیت فردی – و لاجرم عکس های او- کافی است به اتاق شخصی اش برویم. ریسه های چراغ که تمام سقف اتاق را پوشانده اند و هر چند ثانیه رنگ عوض می کنند، دیوارها سبزند و صدها عکس از حرم، دیوارها را کاغذ دیواری کرده اند. او که عکاسی را در دهه 50 آغاز کرده، بدون اطلاعات فنی و تکنیکی و صرفا با آزمون و خطا به ثبت لحظه های حسی از زائرین پرداخته است. آثار حسن توکلی در مولفه های متعارف عکاسی زیارتی نمی گنجند و حاوی خصیصه های متفاوت و دیگری است. کتابی از مجموعه عکس ها و فعالیت های او توسط موسسه آفرینش های هنری آستان قدس رضوی و به گردآوری نگارنده با نام «صحن سپید» در سال 91 منتشر و در ایران عرضه شد. 


عکس: حسن توکلی
 
شخصیت ها
پس از عکاسی زیارتی این عکاسی هنری است که در مشهد توسعه خوبی داشته است، در این راستا باید به یک نام که پیش آهنگ این عکاسی است توجه کرد؛ «ساعد نیک ذات» که دوام تاثیر او طی چهار دهه فعالیت مستمر نه تنها کم نشده که زمان، مصائب شغلی و سختی های روزگار نیز او را هم چون خیلی از چهره های این هنر به انزوا و گوشه نشینی نکشانده است. ساعد نیک ذات که عکاسی را با دوربین پدر  - دوربین آگفا شش در نه – به صورت خودآموخته تجربه کرده است و متاثر از یک برنامه تلویزیونی در سال 1355 جعبه نوری با امکانات ساده درست می کند و با آن به دنیای تصویر دست می یابد، پس از گذراندن یک دوره کوتاه آموزش فیلمسازی در موسسه ای واقع در چهارراه لشکر مشهد برای دوام فعالیت هنری خود به سراغ عکاسان دوره گرد خیابانی در میدان دروازه قوچان مشهد می رود و از آن ها داروهای مصرف شده را با قیمت بسیار پایین تهیه می کند تا در خانه بتواند به صورت تجربی به چاپ عکس مبادرت ورزد. اطلاعات او با مطالعه مجله مردمک بیشتر می شود و او که در دهه 60 دوربین زنده یاد احمد خادم الحسینی را قرض می گیرد تا با آن عکاسی را بیشتر تجربه کند موفق می شود در سال 1363 اولین عکس فتومونتاژ با رویکرد فاین آرت را در مشهد تولید کند، عکسی که جایزه بخش تکنیک و تمهیدات عکاسی سینمای جوان را نیز به خود اختصاص می دهد. نیک ذات در مقطعی که همه چیز معطوف تکنیک عکاسی است، مساله محتوا را در آموزش های خود مطرح می کند و تدریس او از دهه 60 تاکنون منجر به تربیت تعداد زیادی از هنرجویان خلاق می شود. در واقع می توان ساعد نیک ذات را اولین فردی در عکاسی مشهد دانست که نگاه هنری را به بدنه این عکاسی – آن هم در زمان جنگ و کمبود امکانات عکاسی و نبود کتاب – تزریق کرد. نگاه حمایتی او نسبت به نسل جوان باعث شد علیرغم مهاجرت خانوادگی به آمریکا به خاطر تحصیل دخترهای نوجوانش، کماکان حضوری فعال در بدنه اجرایی عکاسی در ایران داشته باشد. 
آموزش عکاسی و به طور کلی نیاز به «تکنیک» در کنار نگاه محتوا نگر از همان آغاز مدیون حضور زنده یاد «احمد خادم الحسینی» است، زنده یاد خادم الحسینی عکاس اداره سمعی بصری فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان یکی از چهره های تاثیرگذار در عکاسی این خطه بود، او که با عکاسی از آثار باستانی و میراث فرهنگی اسناد متعددی را در این زمینه برای چاپ در کتب اداره ارشاد فراهم می ساخت در زمینه آموزش تکنیک عکاسی چهره ای بی بدیل بود و روی نسل جوان دوره خود تاثیرات زیادی گذاشت و اولین حضورهای بین المللی عکاسی خراسان مدیون تلاش اوست. او که کارمند تمام وقت اداره ارشاد بود هیچ گاه خلاقیت های فردی اش را در سایه الزامات کارمندی فراموش نکرد و در پنجاه سالگی طوری عکاسی می کرد، گویی یک جوان بیست ساله؛ به همان اندازه با ایده های تازه. 
پس از این دو «حمید رضا گیلانی فر» اتفاق تازه ای در عکاسی مشهد بود؛ جوان دانش مندی که با خلقی گشاده و توان مدیریتی بالا توانست در دهه 70 عمده فعالیت های عکاسی مشهد را تحت مدیریت کامل خود بگیرد، این قبول گسترده مسوولیت، حسادت ها و تنگ نظری های زیادی را روانه او کرد و عده ای با کج فهمی کارهای مهم او، در صدد تخریب شخصیت و متوقف کردن کار او در سال های آغازین دهه 70 بودند. مهم ترین فعالیت گیلانی فر علاوه بر حوزه جدی فعالیت سینمایی او، برگزاری پنجمین جشنواره منطقه ای سینمای جوانان ایران در مشهد بود؛ جشنواره ای که با تمام جشنواره های منطقه ای سینمای جوانان متفاوت بود و در اختتامیه خود میزبان اغلب چهره های مهم سینمایی و عکاسی کشور بود؛ اجرایی فراتر از انتظار. یادم است مجری مراسم جهانگیر الماسی بود، دکور و نور سینما قدس مشهد چشم گیر بود و سالن در همه طبقات و لژهای خود مملو از علاقه مندان به عکاسی و سینمای آماتوری بود، زنده یاد علی معلم یکی از چهره های حاضر در این مراسم بود در کنار بیژن امکانیان، بهرام بیضایی، رخشان بنی اعتماد، تهمینه میلانی، فرامرز قریبیان، مسعود کیمیایی و دیگران. آوازه فعالیت حمیدرضا گیلانی فر به تمام ایران رسیده بود و دیگر شهرها به حضور او در مشهد غبطه می خوردند، او که نزد ساعد نیک ذات، مهدی بمانی و زنده یاد خادم الحسینی عکاسی را آموخته بود، در آن مقطع معاون انجمن سینمای جوانان نیز بود و به صورت تمام وقت، خود را وقف اعتلای عکاسی مشهد کرد، تا دیرهنگام در دفتر انجمن می ماند و درِ خانه اش به روی همه هنرجویان باز بود. از او عکس های خوبی نیز به خاطر دارم، برای من که در آن زمان کمتر از 20 سال سن داشتم تماشای عکس های چاپ شده او که با سرعت شاتر پایین و چاپ هایی درخشان از صحن های حرم مطهر رضوی ثبت کرده بود، حیرت انگیز بود. حمیدرضا مغازه ای سه در چهار متری مجاورت منزل مادری و در نقطه ای مناسب از جهت تجاری در مشهد داشت که ترجیح داد به جای بهره برداری اقتصادی، آن را به پاتوقی برای جمع شدن بچه های عکاس بکند. این بود که در سال های پایانی دهه 70، رهگذران با تعجب فراوان، مغازه ای را در چهارراه پل خاکی مشهد می دیدند که داخل آن تا سقف عکس چیده شده بود و دیوارها مزین به عکس های عکاسان ایران و جهان بود و کتاب های عکاسی روی میز آن جهت تورق (و نه فروش) ارائه می شد. این مغازه همان بانک اطلاعاتی عکاسان خراسان بود که حمیدرضا به کمک «ابراهیم بهرامی» آن را سامان بخشید. در تاسیس و تشکیل بانک اطلاعاتی عکاسان خراسان باید باید به تلاش های فراوان نسرین شاه محمدی، تقی بخشی راد و عباس اشرفی چهل حجره اشاره کرد، این بانک اطلاعاتی به دلیل فعالیت رسمی و کسترده اش، در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی وقت دارای دفتری مستقل بود. ابراهیم بهرامی طی چند دهه با تمرکز بر کار پژوهشی و حضور فعال در داوری جشنواره ها از چهره های تاثیرگذار در عکاسی مشهد است.
محسن حاجی عباسی که عکاسی را در کلاس های عکاسی هلال احمر فرا گرفته بود، در شاخه عکاسی مستند اجتماعی در انجمن سینمای جوانان مشهد در دهه 1360 فعالیت خوبی را پیش گرفت. رفتار و منش محسن سال ها جلوتر از سنش اش بود؛ انسانی به شدت کم حرف و درون گرا، مطالعه زیاد در قلم و نوشتار وی بسیار تاثیر گذار بود. محسن حاجی عباسی در در ۱۸ دی ماه ۱۳۷۲ در حالی که دوران سربازی را سپری می کرد در حین ماموریت در حالی که حتی در آخرین لحظه زندگی اش نیز دنیا را از ویزور دوربین نظاره گر بود، در اثر برخورد ملخ بالگرد به سرش به شهادت رسید.
محمد محمدزاده تیتکانلو جوان پر اطلاعات و خلاق مشهدی با احیای شیوه عکاسی داگرئوتیپ به صورت علمی و حرفه ای، نمایشگاه ها و کارگاه های آموزشی متعددی در این زمینه برگزار کرده است و داگرئوتیپ های او در موزه ملی عکس ایران نیز موجود است. او صاحب مقاله های متعدد پژوهشی در حوزه عکاسی و چند کتاب است.

عکس: مهدیا مصباحی

اهتمام به عکاسی صحنه پردازی شده توسط مهدیا مصباحی در دو دهه اخیر علاوه بر کارهای خوب او در حوزه عکاسی تاتر  از جمله فعالیت های دیگر در مشهد است. هم چنان که عکاس صاحب سبکی چون گوهر دشتی مجموعه های متعددی را در مشهد تولید کرده؛ مجموعه هایی که آوازه جهانی دارند، گوهر دشتی به صورت محدود در زمینه آموزش عکاسی نیز در مشهد در دهه 80 فعالیت کرده است و کارگاه های متعددی در گالری آرتین و موسسه سروش مشهد در حوزه عکاسی معاصر برگزار کرد، دشتی عکاسی صاحب سبک و متفکر در حوزه عکاسی فاین آرت است. 
 
 
 
 عکس: امیرحجت صفرلی
 
مرتضی لطفی، امیرحسین صفرلی، امیر حجت صفرلی، عباس اشرفی چهل حجره، مسعود بدیعی فرجام، فرامرز عامل بردبار، مجید بندار مقدم، قدیر وقاری شورجه، مهدی بمانی، باقر رجبیان، محمد ابراهیم صافی، مهدی یاورمنش، نوشین وفادار، نسرین شاه محمدی، کاظم حسینی، رضا تقوی، اردوان غلامی (روزبه)، سیما اسکندری، فریبا اباذری،عباس اشرفی چهل حجره، تقی بخشی راد، صمد آریان، رضا دیده بان، مسعود توجهی، مهدی فتحی (شاهرخ)، علی کریمی رستگار، زنده یاد مجید رضا بوستانچی و... از مهم ترین نام های دهه 60 و 70 اند که هر یک در نحله مورد علاقه خود تلاش های موثر (و مستمری) داشته اند. هم چنین باید به «هاشم عطار» به عنوان چهره ای که خود را از سطح یک عکاس آماتور به حرفه ای ترین نقطه ممکن در بدنه سینمای حرفه ای ایران رساند، اشاره کرد. ظهور عکاسان خوب و فعال مشهدی در دهه 80 ادامه پیدا کرد، عکاسانی چون: سید مجتبی خاتمی، ساسان فهیمی،حمید سبحانی، نویدرضا حقیقی مود، مصطفی پیوندی، امید سریری، اسحاق ریگی، مهدی عقیقی، نازنین طباطبایی یزدی، نعما محمدیان روشن، مهدی رضوی، سید علی حسینیان نسب، امیر حاجی عباسی، حمید شعفی زاده، محمد زرقی، رئوف دشتی، حامد نوری، سید جواد سیدی، حمید شعشعانی، حسین کوشه ای، حمید هاشمی و... با تولید و اهتمام در زمینه مجموعه عکس به بدنه عکاسی مشهد افزوده شدند و تنها شماری از ده ها نام در این زمینه اند. حمید سلطان آبادیان با سفر طولانی مدت با دوچرخه در مسیر راه ابریشم عکاسی مسافرتی و اماکن را طی چند سال اهتمام توسعه بخشید. سید مجتبی خاتمی علاوه بر عضویت در شورای سیاستگذاری کانون عکس مشهد در دهه هشتاد، نقش موثری در بسیاری از اردوها، تشکل های عکاسی و فعالیت های اجرایی عکاسی در مشهد دارد.
در زمینه عکاسی خبری نیز باید به تلاش های موثر هاشم ظریف (در سال های دور)، محمد چرمساز، سید محمد امامی، مسعود نوذری، فرامرز عامل بردبار، احمد معینی جم، امین خسروشاهی، علیرضا عطاریانی، احمد فیاض، محمد زائرنیا، محسن اسماعیل زاده، سید جلیل حسینی زهرایی، حسین کامشاد، وحید بیات، ایمان جنتی، امیرحسین حسین زاده، میثم دهقانی، صادق ذباح، سعید گلی، علی کریمی رستگار، محمد جواد مشهدی و... در دهه اخیر اشاره کرد. 
در حوزه عکاسی میراث فرهنگی باید به تلاش های حمید هاشمی پور، سیامک ایمان پور، محمد رضا پهلوان و...اشاره کرد.
از دیگر چهره های تاثیر گذار باید به موسس اولین نگارخانه سه بعدی ایران در مشهد توسط محمدرضا شاه پسند اشاره کرد که با تهیه صدها سند تصویری سه بعدی از اماکن مشهد به صورت آنالوگ، نمایشگاه ها و کارگاه های متعددی در این زمینه برپا کرده است.
 
آموزش 
انجمن سینمای جوانان مشهد که به عنوان واحدی از انجمن سینمای جوانان ایران، دفتر مرکزی تهران فعالیت می کند با گذر از دیدگاه های مدیریتی مختلف از حسین باغیاری، تا جواد علیزاده، حمید رضا گیلانی فر و نسرین شاه محمدی آوردگاه ظهور عکاسان متعددی بود که در دهه 60 و 70 ضمن کسب موفقیت های متعدد، چهره جدیدی از عکاسی مشهد را ترسیم کردند. این انجمن که قبل تر با نام سینمای آزاد فعالیت می کرد در اولین دوره خود در سال 1363 پذیرای هنرجویانی چون: شهید ابراهیم اصغرزاده، ابراهیم بهرامی، حسین صفار، ابوالفضل عطار و... بود؛ اشخاصی که بعد ها هر کدام به یکی از پایه های مهم عکاسی خراسان بدل شدند. در سال ۱۳۷۳ نخستین آموزشگاه آزاد سینمایی و عکاسی خراسان توسط «رضا دیده بان» شکل گرفت و در خردادماه ۱۳۷۴ اولین دوره جذب هنرجو را آغاز کرد. در آن دوران اجازه رسمی برای فعالیت هنری خصوصا در بعد آموزش با حضور اساتید ملی از سایر شهرهای ایران با حساسیت صادر می شد، بنا بر این آن چه در آن زمان شکل گرفت چیدمان تجربیاتی بود که امروز در چارچوبی مدون درآمده است. اسعد نقش بندی در آن سال ها برای اولین بار توسط مجموعه مدیریتی رضا دیده بان به مشهد دعوت شد تا به عنوان مدرس عکاسی در خدمت هنرجویان این شهر باشد. از دیگر دستاوردهای رضا دیده بان تحلیل اولین نرم افزار آموزشی دانشگاه جامع علمی، کاربردی مشهد بود که متناسب با رشته عکاسی و فیلمسازی ارائه شد. هم اکنون آموزشگاه های: موج نو، فرهنگ تصویر، جهاد دانشگاهی، سروش، آبرنگ، رسانه، سیما و کانون گسترش عکاسی در زمره فعال ترین آموزشگاه های عکاسی مشهد هستند. در حوزه آموزش عکاسی به کودکان و نوجوانان خانم ها نوشین وفادار و شادی آفرین آرش دو چهره ممتاز و تاثرگذار در این زمینه اند. هم چنین باید به تلاش ها و تاثیرات مجید سیف العلمایی در تاسیس شبکه مجازی «آگاه فیلم» در دهه های قبل اشاره کرد که البته به صورت حضوری نیز در آموزش، فعال و موفق بود.
سال های پایانی دهه هشتاد اوج دوران تاسیس دانشکده های غیرانتفاعی هنری در مشهد است که عمدتا در رشته ارتباط تصویری، و گاهی نیز در پودمان های عکاسی و یا رشته عکاسی خبری  اقدام به پذیرش دانشجو کرده اند، تعدد و پراکندگی این دانشگاه ها در سطح شهر مشهد قابل توجه است. این موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی عبارتند از: فردوس، اقبال لاهوری، خاوران، تابران، شاندیز، کاویان، خبرنگاران، الزهرا، حکیم طوس، جهاد دانشگاهی و مرکز علمی کاربردی فرهنگ و هنر شماره یک و شماره دو. 
مدرسینی چون: شهریار رضایی (در سال های دور انجمن سینمای جوانان)، نعما محمدیان روشن، محمدرضا چایفروش، مهدی بمانی، امیر حسین صفرلی، امیرحجت صفرلی، حمیدرضا گیلانی فر، نوشین وفادار ، ابراهیم بهرامی، مهدی زابل عباسی، مهدی فاضل، مسعود توجهی، مرتضی لطفی، مجید سیف العلمایی، سحر سقا، ، فرامرز عامل بردبار، مجید شقایی فلاح، مهدی عقیقی، سید علی حسینیان نسب، مهدی رضوی، امیر حاجی عباسی،مهدی پیرسلامی، موسی حاجی نژاد، علی مقدسی، فرشید مینویی، رسول امین، مهدی محرمی، سید جلیل حسینی زهرایی، شادی آفرین آرش، شرمین نصیری، امین ابراهیمی، هما نجاریان، میثم سیامکی، نسرین شاه محمدی، مسعود ثابت زاده، عارف جلایری، یوسف قارونی، حمید سلطان آبادیان، علیرضا رفائی، علی جعفری، فاطمه مردانی، میترا حیدرزاده، سمیرا زمانی و نگارنده از جمله مدرسین فعال عکاسی در دو دهه اخیر در موسسات آموزشی مشهد بوده اند، هم چنان که الهه عبدالله آبادی، مسعود ثابت زاده، محمد زرقی، مژگان خادمی راد، مهدی قربانی و گوهر دشتی از چهره های جوانی هستند که در دو دهه اخیر با کسب تحصیلات دانشگاهی در بدنه اجرایی عکاسی مشهد فعال بوده اند و یا در دیگر شهرهای استان به تدریس در دانشگاه های هنر مشغول اند. امیر حجت صفرلی سال ها به عنوان مشاور فنی در لابراتوار آبرنگ به تقسیم آموزه های خود با مشتریان این لابراتوار می پرداخت و تاثیری مستقیم بر یکی از پر مخاطب ترین فضاهای عمومی عکاسی داشت، وی اکنون نیز به همت خود موسسه آموزشی فرهنگ تصویر را تاسیس کرده است.
محمد ستاری که در مشهد فعالیت علمی و هنری خود را در دهه های 50 و 60 آغاز کرده است اکنون به عنوان استاد تمام عکاسی در دانشکده هنرهای تجسمی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران مشغول به کار است و در این سال ها ارتباط مداومی با عکاسان جوان مشهدی داشته است.
در نظام آموزش و پرورش نیز نخستین دبیران درس عکاسی شامل: مرتضی لطفی، ابوطالب عندلیبیان و یوسف سملقانی از دهه 1360 مشغول به فعالیت موثر بوده اند. 
 
پژوهش و نشر
در زمینه پژوهشی علاوه بر حضور چند مولف و مترجم در مشهد که همه گی دارای چند کتاب در حوزه نظری عکاسی هستند از جمله هاشم جواد زاده (دهه 60 تا 90)، محمد ستاری (دهه 60)، محمد رضا لطفی (دهه 60 تا 90)، نسرین ترابی (دهه 80 و اکنون نیز به عنوان پژوهشگری فعال در مشهد)، سیامک ایمان پور (دهه 70 تا 90)، محمد محمد زاده تیتکانلو (دهه 80 و 90)، علیرضا ملکیان (دهه 90)، مهدی فاضل (دهه 90) و این حقیر (دهه 80 و 90)، موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی «آبگینه» نیز در سال ۱۳۸۰ و با هدف پژوهش و تحقیقات در زمینه  هنرعکاسی تاسیس شد تا همراه با دستاوردهای علمی روز جهان، فعالیت های هنری عکاسی در استان خراسان را هدفمند کند، بدین منظور عده ای عکاسِ علاقمند در این مجموعه شروع به فعالیت کردند تا نتایج این مطالعات و پژوهش ها را در قالب مقالات ، طرح درس ها و کتاب های تخصصی در اختیار مراکز آموزشی، دانشگاهی و انجمن های فعال عکاسی قرار دهند. این موسسه به مدیریت «ابراهیم بهرامی» از پیش کسوتان عکاسی خراسان هم اکنون نمایندگی رسمی موسسه یورو فتو آرت و انجمن همکاران آمریکا را نیز بر عهده دارد. 
همچنین کتاب های عکس به گردآوری نسرین شاه محمدی، ساعد نیک ذات، نوشین وفادار، مهدی زابل عباسی، امید سریری، مجید شقایی فلاح، مهدی رضوی و نگارنده در قالب کیوریتوری نمایشگاه های متعدد در دهه اخیر در مشهد منتشر شده است. در زمینه عکس نوشت نیز چهار کتاب «موریانه ها عجیب رشد کرده اند» توسط محبت محبی، «به وقت پر زدن» توسط حمید سبحانی، «وهم کومه» توسط سید علی حسینیان نسب و نوشتار متانت محبی و «پرسه در حوالی زندگی» مشترکا توسط مصطفی مستور و نگارنده به چاپ رسیده اند. 
در ابتدای دهه 80 نگارنده با حمایت لابراتوار «آبرنگ» در مشهد فصلنامه عکاسی را منتشر کردم. روزی که طرح این فصلنامه را برای اکبر صالحی مدیر موسسه آبرنگ بردم، فکر نمی کردم او با سخاوت تمام قبول کند فصلنامه ای در شمارگان پانزده هزار نسخه منتشر شود، هدف ما این بود که این فصلنامه در داخل پاکت عکس تمام مشتریان آبرنگ در طول فصل قرار گیرد و به فرهنگ سازی بصری و مطالعه دانش عکاسی نزد مخاطبان عام کمک کند. هم چنین ماهنامه بین المللی هنر به سردبیری علی جعفری در اواخر دهه 80 در چند شماره محدود به عکاسی پرداخت. لازم به ذکر است مهدی بمانی به مدت ده سال است در قالب کاری تحقیقاتی و پژوهشی بر فرهنگ عامه کشور تاجیکستان کتاب عکسی از با رویکرد مستندگرایانه از این کشور فارسی زبان در دست انتشار دارد.
 
جشنواره ها
نقش جشنواره های استانی و منطقه ای سینمای جوان در دهه 70 و 80 انکار ناپذیر است، این جشنواره ها در تشویق و معرفی نسلی از عکاسان جوان و خوش آتیه در مشهد اهتمام گذاشت. همان طور که قبل از آن جشنواره فیلم و عکس دانش آموزان خراسان به دبیری مرتضی لطفی در اواخر دهه 1360 یکی از جریان های تاثیرگذار بود و تا به امروز نیز با همان ساختار اما با عنوان دیگری به حیات خود ادامه داده است.
جشنواره ملی عکس مدار نور توسط نسرین شاه محمدی و به دبیری ابراهیم بهرامی در سال های پایانی دهه هفتاد در مشهد به همراه چاپ کتاب جشنواره برگزار شد.
در ابتدای دهه 80 طرحی مبتنی بر برگزاری جشنواره ای صرفا برای عکاسان آماتور توسط نگارنده به لابراتوار آبرنگ مشهد تسلیم شد. ورود حرفه ای ها به این جشنواره ممنوع بود، در دوره اول این جشنواره در سال 1380 فقط 60 قطعه عکس به دست ما رسید، اما جشنواره در طول هشت دوره که نگارنده دبیر آن بود، با اعتماد مخاطبان به رشد رسید و در آخرین دوره آن در سال 1388 بالغ بر 9000 عکس به دبیرخانه رسید و یکی از پایگاه های عکاسی آماتوری در ایران شد. هدف من در این جشنواره نورتاباندن به بخش مغفول مانده و در سایه واقع شده عکاسی بود و هم چنین سنت شکنی در مقابل روند کلیشه ای جشنواره های عکاسی؛ سنت شکنی که در شکل برگزاری، پوستر، دکور، جوایز و نوع برگزاری تلاش فراوان کردم تا ایجاد شود. عمر این جشنواره هشت دوره به طول انجامید و در همه ادوار کتاب خود را نیز منتشر کرد اما به خاطر گستردگی جشنواره و نبود حامی مالی جز لابراتوار آبرنگ، از ادامه مسیر بازماند. چند سال بعد «مهدی رضوی» جشنواره دیگری به نام سالانه عکس ایران با حمایت این لابراتوار برگزار کرد و کتاب آن را نیز منتشر نمود. سال 97 نیز پس از 9 سال تعطیلی جشنواره آماتوری آبرنگ، این جشنواره در شکلی دیگر و بدون ارتباط ماهوی با دوره های قبلی توسط جواد ترابی با نام دهمین جشنواره عکس آبرنگ برگزار شد. در دهه 80 پنج دوره جشنواره عکس کودک و نوجوان آبرنگ برای عکاسان زیر 16 سال به دبیری نگارنده برگزار شد.
سال های پایانی دهه 80 همراه بود با برگزاری جشنواره ملی عکس مشهد. نگارنده افتخار دبیری آن را بر عهده داشت. این جشنواره در دوران مدیریت هنری «هادی مظفری» بر مجموعه هنری شهرداری مشهد اجرا شد و آوردگاه حضور عکاسان متعدد حرفه ای و آماتور استان را فراهم کرد. تلاش جشنواره این بود که عکس وارد جریان زندگی مردم شود و راهی ساده برای نفوذ به ذهن انسان ها و ارتقاء سطح دانش آن ها در برخورد با یک اثر هنری  ایجاد کند و مطالعه بصری انسان ها را آنقدر تحریک کند که وادار به شناخت شوند. به این دلیل بخش ویژه ای را در این جشنواره طراحی کردیم که پذیرای عکس های قدیمی بود. عکس هایی که یا دارای قدمت تاریخی اند و اماکن قدیمی مشهد را به تصویر کشیده اند و یا در آلبوم های خانوادگی حضور دارند، به این ترتیب امکان احیای عکس های آلبوم ها به جهت مطالعه و پژوهش فراهم شد و صدها عکس از آلبوم های خانوادگی رهسپار دیوار این جشنواره شد و در کتاب های پنج گانه این جشنواره به چاپ رسید. نام احیاگر به جای عکاس برای صاحبان این عکس ها به کار برده شد و بخشی از تاریخ عکاسی خراسان در عکس های یادگاری بازخوانی شد. این جشنواره تا سال 91 به طور منظم برگزار شد و سپس به دلیل تغییر مدیریت هنری شهرداری مشهد تعطیل شد، هدف جشنواره تهیه اسنادی از تغییرات و تحولات شهری مشهد در گذر زمان بود. پردازش عکس هم در این جشنواره جایگاه ویژه ای داشت و در آخرین دوره آن اکبر عالمی داوری این بخش را انجام داد.
از دیگر جشنواره های مهم باید به جشنواره عکس «گلستانه» به دبیری فرامرز عامل بردبار در سال های پایانی دهه هشتاد اشاره کرد، همچنین جشنواره های دیگری چون: دست دوم به دبیری عماد انوشیروانی، سوگواره عاشورایی به دبیری مسعود زارعیان، نگاه عاشورایی به دبیری مرتضی لطفی در دهه هشتاد و نود در مشهد برگزار شدند.
در سال های آغازین دهه 90 موسسه آفرینش های هنری آستان قدس رضوی با بداعت های مدیر وقت عامل خود «علی ثابت نیا» جشنواره عکسی را پایه ریزی کرد که کماکان در احال اجرا است و رکورد پذیرش اثر در میان جشنواره های داخلی را شکست: در پنج دوره این جشنواره که نگارنده دبیر آن بود، بیش از شصت هزار عکس از یکصد و هفده شهرستان به جشنواره رسید و بدعت هایی را نیز بنا کرد.  جشنواره خانه دوست هدف مشخصی داشت: تزریق نگاه هنری به مساله «عکس زیارتی» که پیش از این فقط در چارچوب سنت زیبایی شناسانه خود شناسایی شده بود. ورود جمعی از عکاسان حرفه ای ایران با تمامی تجهیزات از جمله دوربین های حرفه ای، سه پایه، نور مصنوعی، رفلکتور و... به صحن های حرم مطهر – که این امر به صورت اردویی برای نخستین بار در تاریخ عکاسی مشهد اتفاق می افتاد، اتفاق قبل تر مربوط به سال ها قبل است که به صورت محدود چند عکاس برای عکاسی معماری به صحن های حرم مطهر رضوی دعوت شده بودند – از دیگر جریان های این جشنواره بود. با استعفای نگارنده از دبیری این جشنواره در سال 97 به دنبال تغییر نگاه مدیریت جدید موسسه، فرامرز عامل بردبار ششمین دوره از جشنواره خانه دوست را در مشهد برگزار کرد تا این جشنواره استمرار حرکت خود را داشته باشد. 

جوایز بین المللی
مشهد در این سال ها قطب اول عکاسی ایران از جهت حضور و درخشش در جشنواره های بین المللی عکاسی بوده است؛ روندی که به عنوان یکی از مسیرهای حضور عکاسانه در ایران، استمرار و توالی آن در مشهد مورد توجه است. بخشی از این موفقیت مدیون حضور مستمر عکاسان مشهدی بواسطه نقش «ابراهیم بهرامی» در دهه 70 و 80 و «علی سامعی» عکاس نیشابوری و نماینده رسمی فیاپ است که بستر حضور مستمر عکاسان و ارسال و مدیریت این کار را بر عهده داشته اند. اما اولین جایزه بین المللی مربوط به عکس «سقای پیر» اثر زنده یاد «ابراهیم ذهبی» است که در سال 1336 جایزه اول مسابقه ای در آمریکا را دریافت می کند. سپس زنده یاد «خادم الحسینی» جایزه نمایشگاه طنز بلغارستان را از آن خود می کند، در این زمینه بیشترین تعداد جایزه بین المللی در دهه هشتاد متعلق به «ابراهیم بهرامی» است و سپس باید به درخشش های متوالی و متعدد «علیرضا عطاریانی» دارنده 26 جایزه، «سید علی سیدی» دارنده 17 جایزه، «قدیر وقاری شورجه» دارنده 14 جایزه، «مهدی زابل عباسی» دارنده 11 جایزه، مهدی رضوی دارای 10 جایزه و حمید شعفی زاده دارنده 6 جایزه اشاره کرد. هم چنین خانم آلما منشی باغان اولین عکاس زن مشهدی است که برنده مدال پی اس ای شده است. حضور جوانانی چون علیرضا رجایی، مسعود احمد زاده، جواد رضایی، مهدی اسحاقی قالیباف نیز در دریافت مدال و جوایز بین المللی در دهه 90 قابل توجه است.  

انجمن ها، کانون ها و تشکل ها
انجمن عکاسان خراسان رضوی از مهم ترین نهادهای فعال در حوزه عکاسی در مشهد است که با تغییرات گسترده مدیریتی و تصویب اساسنامه جدید خود در سال جاری فعالیت های کلانی در عکاسی مشهد به ویژه در دهه 90 انجام داده است، این انجمن در ابتدای شکل گیری توسط ساعد نیک ذات به عنوان اولین رییس هیات مدیره، سپس زنده یاد احمد خادم الحسینی و پس از آن توسط مرتضی لطفی مدیریت می شد، افسین تحفه گر، رضا دیده بان، ابراهیم بهرامی از جمله دیگر اعضای هیات موسس انجمن وقت بودند. در اوان شکل گیری انجمن توسط ساعد نیک ذات، فعالیت این انجمن به صورتی بود که دکتر حق شناس معاون پارلمانی آقای مسجد جامعی – وزیر وقت فرهنگ و ارشاد اسلامی – پیشنهاد ملی شدن این انجمن را به عنوان الگویی موفق برای سایر شهرها به ساعد نیک ذات داد. این انجمن هم اکنون در دوره جدید فعالیت خود با حضور محمد رضا لطفی به عنوان رییس هیات مدیره و مهدی زابل عباسی به عنوان مدیر عامل فعالیت می کند و اعضایی فعال دارد. انجمن فعلی به عنوان تشکیلاتی فرهنگی، هنری، غیر دولتی و غیر انتفاعی و با نظارت اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی به سازماندهی فعالیت های عکاسی، آموزش تخصصی عکاسی در سطوح مختلف، برگزاری اردوهای عکاسی، تقویت ارتباط عکاسان استان با دستگاه های اجرایی، تدوین بانک اطلاعاتی عکاسی، برگزاری همایش و شرکت در نمایشگاه ها و جشنواره های بین المللی می پردازد. برگزاری نمایشگاه سالانه عکس این انجمن در سال 1397 در گالری رضوان مشهد، برپایی مستمر نمایشگاه های عکس هنرجویی در این سال ها، مشارکت در برگزاری جشنواره های عکس خانه بهار و جشنواره عکس رضوی در سال 1398 از  عمده فعالیت های این انجمن است.
پیش از شکل گیری نهاد انجمن عکاسان خراسان رضوی تلاش هایی به این شرح صورت گرفته بود: گروهی تحت عنوان گروه عکاسان خراسان به مدیریت مرتضی لطفی شکل گرفت. این گروه به برگزاری جلسات نقد و بررسی عکس می پرداخت و جرقه اصلی آن از جلسات نقد و بررسی جشنواره های منطقه ای سینمای جوان توسط مرتضی لطفی آغاز شد. این جلسات بعدها به طور منظم در مکان های مختلف از جمله منزل یکی از هنرجویان به نام آقای زمانی، دفتر روزنامه قدس در مشهد، نگارخانه هاشم جواد زاده و کانون هنر آموزش و پرورش پا گرفت. همچنین در دهه هفتاد جلساتی در موسسه سروش به مدیریت محمد عمرانی و با حضور ابراهیم بهرامی، مرتضی لطفی، محمدرضا شهرام، ساعد نیک ذات، جواد علیزاده، احمد خادم الحسینی برای تدوین فعالیت های انجمن عکاسان خراسان صورت پذیرفت.
سال ها بعد به همت محمدرضا شهرام در حوزه هنری و در زمانی که هیچ یک از کلوپ های عکاسی در ایران تاسیس نشده بودند، زمینه فعالیت های گسترده عکاسی از بابت شرکت در جشنواره های بین المللی صورت گرفت.
سازمان مردم نهاد كانون گسترش فن و هنر عكاسي به عنوان اولین سازمان مردم نهاد از سال 1390 توسط نوشین وفادار در مشهد تاسیس شد و ضمن برگزاری متوالی کلاس های آموزش عکاسی، برگزار کننده کارگاه های متعدد با دعوت از کریم متقی، یلدا معیری، مهدی وثوق نیا و... بود و در برگزاری برنامه هایی چون فتوواک و گشت های عکاسی شهری نیز فعالیت دارد. 
کانون عکس سینمای جوانان مشهد ابتدا توسط نوشین وفادار و به پیشنهاد ابراهیم بهرامی برپا شد، سید مجتبی خاتمی، امین ابراهیمی و حمید شعفی زاده به عنوان اعضای اصلی و فعال این کانون در دهه 80 تاثیرگذار بودند و حضوری درخشان داشتند. پیش از آن گروه عکاسان سبز توسط فرخ حنیفه نژاد و حمید شعفی زاده زمینه ساز تشکیل این کانون بودند. هم اکنون این کانون با همان نام، اما با رویه ای متفاوت  متشکل از عده ای جوان زلال به نام های سید رهام رسولی، سمیه عرفانی، مهران کریمان، فاطمه روشن، و سمانه ثنایی از سال 1395 دوباره فعال شده و با هدف کمک به عکاسان مستعد از مرحله آموزش تا تولید برنامه های مختلفی همچون گشت های شهری، نمایشگاه سالانه و کارگاه های آموزشی را برگزار می کند.
پاتوق عکاسان مشهد در دهه 80 ابتدا توسط سید مجتبی خاتمی و سپس توسط قدیر وقاری شورجه در حوزه هنری مشهد به گرد آوردن جوانان علاقه مند به عکاسی در کنار هم و تبادل اطلاعات پرداخت و از جریان های قابل توجه بود.
این مقاله نگاهی اجمالی و گذرا داشت به تاریخ عکاسی مشهد پس از انقلاب با تمرکز بر جریان های تاثیرگذار آن.
 

 منابع:
- عکاسخانه ایام/ تالیف نسرین ترابی، ویرایش: هاشم جواد زاده/ انتشارات کلهر، 1383
- وبلاگ نگارنده 

پی نوشت:
(1): یدالله رویایی
(2): هادی مظفری
 


www.kiarangalaei.com
© 2023 All Rights Reserved. Kiarang Alaei | Development By : sinam