بدبین بودن در بحران های سخت کار ساده ای است و ممکن است گریبان هریک از ما را بگیرد، اما سوی دیگر این بردار خوش بینی افراطی به وضعیتی است که در آن گرفتار آمده ایم. چه چیزهایی باعث می شود کرونا را
جدی نگیریم؟
یک/ ویروس ها دیده نمی شوند و یورش آن ها به سمت ما پنهان است.
دو/ علائم شبیه آنفلوانزا گول مان می زند.
سه/ ویدیوهای افراد خوشحالی که کرونا گرفته اند. (تجربه مشاهده دیگران در وضعیتی که سخت نیست)
چهار/ عدد پایین مرگ و میر. (پنجاه و دو هزار نفر)
پنج/ حضور آدم های بی مسوولیتی که هنوز در خیابان ها هستند. (در حالی که شغل آن ها مستقل است یا نیاز حیاتی به حضور بیرون از خانه ندارند).
شش/ تناقض اطلاعات و اخبار.
هفت/ عادی شدن مرگ همنوع به عنوان پدیده ای روزمره.
هشت/ تعصبات.
نه/ اگر از جمعیت هفت میلیارد و هفتصد و هفتاد و پنج میلیون نفری جهان، فقط کمی بیش از یک میلیون نفر تا این لحظه به کرونا مبتلا شده اند، معنایش این است که تعداد بسیار کمی از ابتلا وجود دارد، چرا من باید یکی از این موارد باشم؟
مشاهدات نشان داده است در چنین مواردی، آدم ها سه رفتار ذیل را بروز می دهند:
رفتار اول: انکار کردن (بیماری به سراغ من نمی آید، وقتی علائمش هم پیدا شد، باز هم کرونا نیست)
رفتار دوم: ترس (احساس تنهایی به خاطر تفکرات خودخواهانه قبلی)
رفتار سوم: غضب (کوچک شمردن تلاش کادر درمان، خشم نسبت به محیط و احساس شکست از فرضیه خودساخته مصون بودن)
متاسفانه ما آدم های آسیب پذیری هستیم با توانی محدود، به رغم همه خلاقیت های ذهنی و پیشرفت های علمی دوران، تا مدت نامعلومی زندگی مان گره خورده است به کرونا و این گره را به سادگی نمی توانیم باز کنیم، چون هنوز عده زیادی برای «خودشان» زندگی می کنند. همسایه کناردستی سیزده به در را با دعوت از مهمان گذراند و همسایه روبرویی همه اقوام را برای والیبال در کوچه دعوت کرده بود. این روزها تنها اتفاق خوب محله ما، متوقف شدن آلودگی صوتی حاصل از انبوه سازی است که از ساعت شش صبح تا هفت شب بی وقفه روی مغز ما بود و بعد از مقاومت در پذیرش ورود کرونا به شهرمان، بالاخره کارفرما رضایت داد ساختمان سازی را تعطیل کنند.
امروز اما وظیفه ما چیست؟
مشاهده واقع بینانه ی بحران، درک وخامت اوضاع و پیدا کردن راهی برای تغییر تفکرمان در مورد کمک به همدیگر. بهتر آن است که این تغییر تفکر پیش از این که خود، آسیبی را تجربه کنیم (قربانی شدن آشنایان و کسان) در ما اتفاق بیافتد.