Photo: KERSTIN JOENSSON
کرونا همه چیز را منحل کرد الا فوتبال! فوتبال برای من چیزی ورای آزادی و نظم است، از بالا نگاه کردنش (از زاویه دوربین تلویزیون) چیزی است و از پایین دیدنش (هم سطح زمین) چیزی دیگر. معشوقی است با دندان های مرتب سفید که لباس هایش در گنجه ها مرتب شده و هیچ چیز اضافی در جهانش وجود ندارد، حتی لکه ای روی پوستش! و به این دلیل هماهنگی، هدفداری و اجزایش همیشه میخکوبم کرده است، نظم فضیلتی است، قانون مندی کیفیتی برتر، اما در فوتبال چه آدم ها دیده ام که بدون فضیلت، به قدرتی شگرف می رسند و چه داستان ها که پایان شان بر منطق، پایدار نیست و به گونه ای جمع اضداد است. بیاد بیاوریم گل به خودی «عزیز بوهدوز» مراکشی را که به جای ما، دروازه شان را در جام جهانی قبلی باز کرد، از این سختگیرانه تر تنبیهی وجود دارد برای فرجام زیبا بازی کردن؟ عزیز چند ثانیه بعد، نگاهی حاکی از عدالت خواهی به آسمان انداخت، نگاهی کوتاه، گنگ و پر سوال که دوربین جام جهانی هم آن را دید، نگاهی که پشت بغض، شوک و فروپاشی اش گم شده بود و شبیه یک تحقیر عذاب آور بود مقابل نیرویی فراطبیعی که چنین پایانی را رقم زده بود، و این پایان عجیب، فوتبال را به نیرویی غیر قابل پیش بینی بدل کرده، نیرویی که کرونا هم نتوانست آن را حذف کند و سایه اش روی فوتبال دیرپا نبود. فوتبال فقط نود هزار دقیقه برای کرونا معطل ماند و بوندسلیگا در همین هفته کار خود را مجددا آغاز کرد، بماند که برخی از لیگ ها نظیر لیگ سودان، تونس، پاکستان و...هرگز تعطیل نشدند. اما شروع مجدد و زودهنگام فوتبال دراروپا و در کشور آلمان چند پیام واضح برای هم زیستی مصالحه آمیز با کرونا دارد، هم زیستی که حداقل در کورسوی تولید واکسن تنها راه حل است: اول کنترل و نظم شدید است که کرونا را می تواند به عقب نشینی مجبور کند، دوم: دنبال کردن سرنوشت آدم ها یا بهتر است بگویم علاقه به دنبال کردن وضعیت انسان ها در چنین بحرانی است که می تواند بر کرونا فائق آید، و سوم از خود گذشتگی افراد (بازیکنان) برای رسیدن به یک اتفاق جمعی (بازی) است. این که مدت طولانی دور از خانواده قرنطینه شوند تا بتوانند پس از آزمون های متعدد وارد زمین شوند. شروع مجدد بوندسلیگا چیزی فراتر از فوتبال است، حداقل این که نماد وحدت آدم ها و قدرت آلمان است، اگرچه ممکن است عوارضی هم داشته باشد، اما برای من پیام آور آن است که در عین فردگرایانه بودنِ الگوی فوتبال، چگونه ابتکار و ایثار تک تک ارکان یک جامعه (تیم) می تواند منجر به تحقق دوباره یک رویا شود؛ رویایی برای فراموش کردن نداری ها و بی چیزی هایمان، برای این که بدانیم با جیب های خالی و قلب های تهی مان هم حق داریم از چیزی لذت ببریم.