اگر باور داشته باشیم که عکس، پیکر فردی که مقابل دوربین قرار گرفته را می
میراند و او را تنها به تصویری از او تبدیل می کند، آن گاه مجموعه «مکانی که روزی
خانه می نامیدمش» اثر دوآن مایکلز همان غیاب و مرگی را نمایان می سازد که رولن بارت
از آن به عنوان فاصله میان فرد با تصویر فرد در عکس های خودنگاره یاد می کند. دوآن
مایکلز نیز در دستنویسی ذیل عکس، اززمان به عنوان چیزی که جریان زندگی را به فسیل
بدل می کند، یاد کرده و زمان را به کلافی تو در تو تشبیه می کند که به هم پیچیده
است و هر لحظه از رج بی انتهای خود در حال جدایی است. اشارات عینی مایکلز بر وجه
مادی باقی مانده از زمان، یعنی دیوارها و سقف های فرو ریخته و اتاق های متروک در
عکس های دیگری از این مجموعه، اینجا و به طور مشخص در این اثر با آوار خاطره هایی
پیوند می خورد که زمان، وحدت میان اعضای خانواده را از عکاس گرفته و او را به عنوان
شیئی مجرد در گوشه عکس تنها گذاشته است. گویی حسرتی بزرگ پشت این لحظه است که فیگور
عکاس آن را پررنگ تر می کند. آیا عکاس آن چنان که خود می گوید بازتابی است که از
دیگر بازتاب ها عکس می گیرد؟ یعنی او بازتابی است از یک بازتاب در بازتابی دیگر؟
مثل قرار دادن چند آینه روبروی هم؟ اما این عکس ساده خانوادگی به خالی شدن صحنه از
حضور آدم هایی که زمانی بوده اند و دیگر نیستند، منجر نمی شود که در عکس اول از
بالا ما با نوعی «خودنگاره» مواجهیم. حضور قاطعانه عکاس در آن فریم، چالش برانگیز
است و نمایان کننده رابطه میان عکاس با دنیای پیرامونش است. حضور مایکلز در عکس
نشانه ای است، پس او حذف نمی شود. انگار زمان قادر به حذف او نیست، چرا که او اینجا
نه عضو معمولی از خانواده که خود یک خالق است. گویی عکاس در “آینه ای ونیزی به قدمت
شش قرن” بازتاب یافته و حضوری بلامنازع و فناناپذیر دارد. و با قدرت جاودانگی عکس،
حضور زمان را منتفی می کند. این بازنمایی صادقانه از خویشتن از دیدگاه بارت دو
«خود» را نمایان می سازد: یک خود در دسترس و آشکار که همه او را می بینند، و دیگری
خود پنهان و مستور در تمایلات و مکنونات که عموما از دید دیگران آشکار نیست. و
خودنگاره محل تعارض این دو خود است. عکس مایکلز به دغدغه همیشگی او (مرگ) می پردازد
و میکوشد بدون هیچگونه پیچیدگی مرگ را که دیرینه ترین پرسش بشری است در رایج ترین
قالب عکس (عکس های آلبوم) دنبال کند و به پرسشی اساسی تر رهنمون مان کند: عزیزانمان
وقتی می میرند به چه تبدیل می شوند؟