انقلاب عکس های موبایلی نه صرفا زاییده پیشرفت های تکنولوژیک که مدیون تلاش و
جهد عکاس برای کم کردن فاصله خود با واقعیت محض زندگی است
؛ یک خواست بزرگ است برای هرچه مماس شدن با روح ناب زندگی. حضور تلفن همراه به
عنوان عضوی پذیرفته شده در نظام اجتماعی به جای کاراکتر متجاوز دوربین های اس ال
آر، تمامی رعب و اضطرابی را که حاصل واکنش طبیعی آدم ها در مقابل ثبت و ضبط زندگی
شان بود، کنار زده و نامحرمیت میان دوربین و موضوع را کم رنگ کرده است.
این حضور صمیمی و پذیرفته شدنی دوربین در اجتماع موجب تولید کثیر عکس های شده که
پیش از این همواره یکی از دغدغه های عکاس حرفه ای در برخورد با آدم ها در مکان
زندگی شان بود.
تصاویر موبایلی در زندگی امروز، خیلی زود نقش افسونگرانه خود را در توسعه ژانر عکس
های یادگاری کنار زده و به یک مشاهده گر بی ادعا بدل گشته است که سرعت و کیفیت
حضورش در صحنه های اجتماعی مثال زدنی است و به این دلیل خیلی زود به وسیله ای برای
آرمان های ذهنی عکاس و صف بندی ایده های جامعه شناسانه او تبدیل شد، وسیله ای که در
مقابل آنیت «زمان حال» چیزی کم ندارد و قادر است اشارات لحظه های گذرای زندگی را به
سرعت دریابد.
عکاس موبایلی آن گاه که دوربینش را به فضای زندگی اجتماعی می آورد به مثابه پرسه
زنی مشتاق، کوی و برزن را – که بواسطه حضور آدمی، درخشنده و قابل اعتنا شده – مورد
مشاهده خود قرار می دهد. حضور بی واسطه دوربین موبایلی بی شباهت نیست به کارهای
برادران کافمن، خانم اسویلوا و ژیگا ورتوف بزرگ که در ابتدای قرن گذشته بر بی
آلایشی نگاه و قدرت منحصر به فرد دوربین در به تصویر کشیدن واقعیت محض زندگی تاکید
داشتند و هر آن چه را که این صمیمیت و بی غل و غشی را سلب می نمود، بی رحمانه حذف
می کردند. صداقت در برخورد با صحنه و پرهیز ار عوامل فریبنده و دور کننده از واقعیت
از جمله اهداف ورتوف و یارانش بود.
توسعه عکاسی موبایلی پیش از هر چیز روی یک محدودیت خط بطلان می کشد: محدودیت های
استفاده از نگاتیو. این محدودیت شامل تعداد عکس ثبت شده، ایزوی خاص، نیاز به عملیات
پیش و پس از ثبت عکس بود. به این ترتیب عکس موبایلی، «فراگیری» را تبلیغ می کند که
پیش از این در اختیار هیچ رسانه ای نبود.
اینستاگرام و فرهنگ مصرف
همه جایی شدن عکس پدیده ای است که تلقی های مخاطب را نسبت به این رسانه دچار چالش
می کند، عکس نفاست قدیم را ندارد، به سرعت غیر قابل تصوری در حال انتشار است، در
دورانی به سر می بریم که می توان از آن به دوران تورم عکس نام برد. به نظر می رسد
مدیران اینستاگرام با آگاهی و تحلیل کامل از شرایط موجود اقبال دیگر محیط های مجازی
انتشار عکس نظیر فیس بوک را به تمامی کاسته و همه چیز را بواسطه پرتابل بودن و در
دسترس بودن گوشی موبایل به نفع اینستاگرام تعریف کرده اند.
این تغییر نگاه به فرهنگ مصرف حواشی و عوارض بسیاری نیز دارد از جمله دست کم گرفتن
عکس در این محیط. شتابی که جلوی وسواس و دغدغه عکاس می ایستد و او را مجاب می کند
هر عکسی را صرفا به دلیل برخورداری از تعاریف عکس اینستاگرامی روانه این دنیای شلوغ
کند.
ساده انگاری در برخورد با صحنه درمورد عکس های غیر شخصی و غیر خانوادگی در این محیط
به چشم می خورد. به سادگی شاهد تعدد عکس هایی هستیم که اصلا معلوم نیست نیت عکاس از
ثبت آن ها چیست؟ هیچ جهت گیری و نیتی در ثبت آن ها به چشم نمی خورد. تصویری از یک
خیابان . تصویری از جریان عادی ترافیک، تصویری از فضای یک اتاق، تصویری از آسمان،
تصویری از درختان در یک باغ، تصویر کجیی از ساختمان ها و…. نمونه های فراوانی هستند
که صرفا عقب نماندن از قافله انتشار سریع عکس در اینستاگرام را گوشزد می کنند.
در موبایل نیز بالاخره یک دوربین وجود دارد.
تلفن همراه نیز بالاخره یک دوربین در خود داراد مثل همه دوربین های دیجیتال دنیا، و
شبیه همه کاری که دوربین های آنالوگ و یا در شکل ساده ترش دوربین های ارزان قیمت
یکبار مصرف انجام می دادند. این دوربین، نحوه کاربری دارد، به هوش و درک و شعوری
نسبت به آن چه در مقابلش قرار می گیرد، نیاز دارد. قرار نیست چون یک دوربین در
دسترس و ضمیمه شده به تلفن مان است هر چیز بی ربطی را به خوردش دهیم!
دوربین موبایل و لنز جلو
نمایش بی واسطه خود توسط عکس های سلفی آن گاه با سرعت بیشتری فزونی یافت که خرید یک
منوپاد انگار جزئی انکارناشدنی از تجهیزات گوشی های تلفن همراه شده است، اگرچه این
نوع ثبت به عکس رابرت کورنلیوس در سال 1839 بازمی گردد اما در واقع نخستین برچسب
سلفی در فضای مجازی، در سال 2002 توسط جوانی استرالیایی در منزل مجردی اش خلق شد.
درست در نیمه شبی که او از یک مراسم عروسی به خانه بازگشته بود و تصمیم به ثبت عکسی
از تنهایی خودش گرفت، عکس را در فضای مجازی منتشر کرد و از برچسب سلفی برای آن
استفاده کرد، دیری نگذشت که این برچسب به شکلی غیر قابل تصور دست به دست شد و خود
فصل مشترک همه کسانی شد که احساس می کردند از حمایت اجتماعی عاطفی لازم برخوردار
نیستند و بواسطه این نوع عکاسی و برچسب زدن آن در فضای مجازی، توجه و واکنش دیگران
را به سمت خود جلب می کنند. هجوم بی واسطه به ثبت سلفی های متنوع و متعدد در روز
گوشه ای از نارسیسیسم پنهان در انسان را گوشزد می کند که به شکل های مختلف آماده
برون ریزی و ستایش خود است.
بیش از 310 میلیون نفر در اینستاگرام از این برچسب استفاده کرده اند و البته ویرایش
های دیگری از این کلمه نیز در محیط اینستاگرام سرآمد برچسب ها است.
به نظر می رسد تولید عکس سلفی به سمبلی از فضای مجازی امروز بدل شده به گونه ای که
خیلی از کشورها قوانین جزایی را برای کنترل هنجارهای آن دسته از سلفی گیران که دست
به اعمال عجیب و غریب در این راه می زنند، وضع کرده اند.
اینستاگرام و زیرنویس
اینستاگرام رویه ای را توسعه داد که پیش از این به عنوان یک خصیصه در انتشار مجازی
عکس شاهد بودیم. همراه کردن متن به همراه عکس منتشره به منظور نیل به احساس شخصی
صاحب عکس یا افزودن اطلاعاتی از صحنه.
هر گونه زیرنویس عکس اعم از «کپشن»، «کات لاین» یا «شرح مکنونات» جملگی شکل هایی از
توسعه عکس به چیزی فراتر از
اطلاعات قاب اند. عکس ها داستان ندارند، لال اند. دلالت شان بر لحظه انتخاب شده است
و آن چه در ارتباط با عناصر صحنه و چگونگی قرارگرفتن آن ها در قاب به ما منتقل می
شود.
زیرنویس می تواند شبه روایتی را در عکس ایجاد کند، زیرنویس می تواند عناصر درام را
در عکس بازآفرینی کند و چرایی ثبت یک لحظه را برای تماشاگر توضیح دهد.
کپشن نویسی امری مجزا از استیتمنت نویسی است اگرچه در ایران دیده شده است که بسیاری
از مخاطبان، این دو رو یکی قلمداد می کنند و طبیعی است که چون کپشن ها، استیتمنت
نیستند و وظایف استیتمنت را مطلقا بر دوش نمی کشند، با سطحی از انتظار و توقع در
این دسته از مخاطبان مواجه می شوند که نوشتن آن ها را امری غیر ضروری، تکراری و
بیهوده قلمداد می کنند.
زیرنویس عکس تنها می تواند انگیزشی را در مخاطب ایجاد کند که او دوباره به عکس باز
گردد، اطلاعاتی را که در قاب نیست، توضیح دهد یا بر آن دسته از اطلاعات که در قاب
موجود است تاکید ورزد و خصیصه ای انسانی، اجتماعی را مورد توجه و تمایز قرار دهد.
کپشن ها در ساده ترین شکل خود می توانند اطلاعات اقلیمی، بوم شناسانه و فرهنگی را
در مورد موضوعی که مورد توجه عکاس بوده است، ارائه کنند و میزان آگاهی مخاطب را بر
حواشی موضوع افزایش دهند.
در نهایت اینکه کپشن فقط به اطلاعات ظاهری صحنه اشاره می کند، اما کات لاین اندکی
پا فراتر می گذارد و توصیفی از ماوقع را نیز بیان می کند.
اینستاگرام و ویرایش
نسخه جدید اینستاگرام از کنترل شدید و پر وسواس ویرایش عکس خبر می دهد، افزودن و
توسعه نرم افزارهای ویرایش عکس در این اپلیکیشن و در اختیار قراردادن جزییات فراوان
قبل از انتشار عکس در این محیط، خبر از میل مدیران اینستاگرام به ویرایش صحیح تر و
کنترل شده عکس می دهد. پیشنهاد هوشمند لوکس (چگالی شار درخشندگی عکس که بواسطه واحد
لوکس اندازه گیری می شود) توسط اینستاگرام به همراه قابلیت کنترل دقیق سطوح روشنایی
و سطوح تاریک عکس از جمله این امتیازات است.
اما تعدد و کثرت ویرایش های غیر صحیح و غیر اصولی تا حدی که عکس را از یک رسانه
بصری جذاب به یک گرافیک مشمئزکننده و غیر قابل تحمل بدل کند، در محیط اینستاگرام به
چشم می آید. انگار باید حتما در ویرایش عکس کله معلقی زد، ادا و اطواری درآورد تا
سطح عکس تاول بزند، بیرون بریزد و بعد آن را در فضای اینستاگرام به تقسیم گذاشت!